تعداد بازديد :  
تاريخ : جمعه 15 اسفند 1393برچسب:سفره,وبلاگ,وبلاگ سفره,وضع,دانشگاه,نهاد,حوزه,دختر,پسر,,

 

پایگاه خبری انصارحزب الله:۱- جناب آقای فرهادی وزیر محترم علوم و تحقیقات! یادتان هست در روزهای گرفتن رأی اعتماد در خصوص وضعیت فرهنگی و اخلاقی دانشگاه‌ها چه فرمودید؟ اشاره شما به وضعیت اسفبار عفاف و حجاب و مسائل اخلاقی در دانشگاه‌ها ، نشانه این بود که شما یکی از دردهای جدی و ریشه ای نظام آموزش عالی را به خوبی شناخته اید و همین نکته امیدوارمان کرد که حضور شما در وزرات علوم می‌تواند آغازی بر معالجه و کنترل این بیماری خطرناک باشد.

اما در کمال تأسف مدتی از وزارت شما گذشته و نه تنها اقدامی در مسیر مداوای این بیماری صورت نگرفته بلکه نشانه های خطرناکی از تمایل وزارت علوم به گسترش فساد اخلاقی و منکرات در فضای دانشگاه‌ها مشاهده می‌شود و همین نکته علت اصلی نگارش این تذکاریه است.

۲- برای فهمیدن عمق و میزان فساد و منکرات اخلاقی شایع در دانشگاه‌ها دیگر نیازی به تیزبینی و دقت و تخصص نیست! (آن قدر که مصائب و بیماریهای اخلاقی در دانشگاه‌هاشایع و فراوان شده است!) هر کودک۱۰-۱۲ ساله ای که چند مسئله شرعی را در کتاب دینی خوانده باشد به خوبی با یک نگاه می‌تواند تشخیص بدهد که فضای اخلاقی حاکم بر عمده دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور نه تنها غیردینی که»ضد دینی» شده است! 

مدتهاست که دیگر رعایت حجاب در دانشگاه‌ها الزامی نیست و هرکسی می‌تواند با هر پوششی که هوس کند وارد دانشگاه شود و کشف حجاب(بله دقیقاً کشف حجاب!) در گوشه گوشه دانشگاه‌ها به اتفاقی عادی بدل شده! از دفاتر انجمنهای ضداسلامی ( که شعبات نهضت آزادی و جبهه مشارکت در دانشگاه‌هایند) که دختر و پسر به شیوه مهمانی های شبانه فرنگی در آنها به اختلاط و خنده های مستانه و در یک کلمه «فساد» مشغولند تا محوطه ها و کلاس ها و...! 

راستی حاضرید به صورتی سرزده یک نگاهی به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران یا دفاتر انجمنهای ضداسلامی و باشگاه و غذاخواری مرکزی دانشگاه تهران بیندازید؟ به نظر شما یک جوان خانواده دار و محجوب و با حیا پس از چند سال حضور در این فضای مسموم و فاسد می‌تواند (مانند لحظه ورود به دانشگاه)سالم و محجوب و با حیا باقی بماند؟ آیا این وضعیت فاجعه بار نسبتی با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی دارد؟ آیا شمایی که شاهد دفاع مقدس و شهادتها و زحمات سالهای ابتدای انقلاب بوده اید چنین وضعیت شیطانی و سرشار از عفونت گناه و شهوت را می‌پسندید؟ 

اگر پاسخ شما منفی است بفرمایید برای مقابله با این سرطان کشنده اخلاقی که روزگار جوانان دانشجوی مملکت را به سیاهی و تباهی محض خواهند کشاند چه کرده اید و چه خواهید کرد؟ آیا شما عادی شدن اختلاط جنسی و شهوانی در سطح دانشگاه‌ها که نمونه های آن در نمایشگاه مثلاً دستاوردهای پژوهش دانشگاه تهران به وفور یافت می‌شد را حس کرده اید؟ آیا به تبعات و پی آمدهای این حجم متعفن از اختلاط شیطانی واقفید؟

به نظر شما این جوانان غرق شده در منجلاب فساد می‌توانند خانواده های سالم آینده را بسازند؟ خانواده ها با اعتماد به شما و نظام آموزش عالی، فرزندان خود را برای رشد و اعتلا به دانشگاه‌ها می‌سپارند . آیا با تداوم وضعیت اسفبار اخلاقی دانشگاه‌ها، خانواده ها می‌توانند مطمئن باشند که دختر یا پسرشان پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی همان قدر که در ابتدای ورود به دانشگاه اهل حجب و حیا و عفاف بوده ، اهل این فضائل انسانی خواهد ماند؟ آقای وزیر می‌توانید با شفافیت به مردم قول بدهید که جگر گوشه هایشان در دانشگاه‌ها از لحاظ اخلاقی سالم خواهند ماند؟ 

۳- به خوبی مشهود است که جریانی با نفوذ گسترده در وزارت علوم و دانشگاه‌ها به دنبال ترویج فساد و عادی سازی گناه در جامعه است تا بنیان نظام دینی را که ایمان جوانان کشور است از پایه تخریب کند. آزادی و گسترش روز افزون کنسرتهای مختلط و آکنده از گناه (مانند آن چه در ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره‌سلام‌الله‌علیها در دانشگاه کاشان روی داد)و حمایت وزارت علوم از برپایی چنین کنسرتهایی و صدور اجازه برای برقراری ارودهای تفریحی مختلط(!)(در قالب صدور بخشنامه و....)دردانشگاه‌ها از نظر شما چه معنایی دارد؟آیا شما می‌توانید نتیجه برپایی اردوهای مختلط دردانشگاه‌ها را بیان کنید؟

آیا حاضرید فیلم برخی از این اردوهای مختلط از سیمای جمهوری اسلامی پخش شود؟ آیا مسئولیت شرعی و اخلاقی برپایی چنین اردوهایی را نه به عنوان وزیر نظام اسلامی بلکه به عنوان یک پدر متعهد می‌پذیرید؟

۴- با شناختی که از سابقه و منش شما داریم ، پذیرش وضعیت اخلاقی فعلی دانشگاه‌ها برایمان بسیار عجیب است. آیا از میزان تقید و حساسیت دینی شما کاسته شده و یا این که وسوسه گران خناس مانع دسترسی شما به واقعیتهای فاجعه بار دانشگاه‌ها شده اند؟ 

جناب آقای وزیر ! به خوبی می‌دانید مهار فضای شیطان پسند فعلی کار دشواری نیست و فقط به مقداری شرافت و غیرت و خلاقیت نیاز دارد! هم قوانین به میزان کافی موجود است و هم نیروهایی که در معالجه بیماری اخلاقی نظام آموزش عالی یاری‌گر شما باشند، در این حال هیچ عذری از شما پذیرفته نخواهد بود اگر در تغییر وضعیت فعلی دانشگاه‌ها و پیش گیری از سقوط آن به ورطه هلاکت و تباهی کوتاهی کنید!

آقای دکتر فرهادی ! شما از نسلی هستید که نهضت اسلامی و دفاع مقدس و امام و شهدا را درک کرده‌اید! آیا در روز محشر و در پیشگاه ارواح مطهر امام و شهدا پاسخی برای سکوت و تعلل خود در قبال سقوط دانشگاهیان کشور به منجلاب فساد و فحشا خواهید داشت؟


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : پنج شنبه 30 مرداد 1393برچسب:وضع,وضع افتضاح کشور,اسلام در خطر است,,

پایگاه خبری انصارحزب الله: ممكن است اين اشكال به گزارش پيش رو وارد شود كه به لحاظ موضوع مورد بحث مي‌بايست در صفحه‌اي ذيل كليشه ادب و هنر به آن پرداخته شود. اما از يك سو به اين دليل كه موضوعات مرتبط با عرصه ادب و هنر جزء جدايي‌ناپذيري از فرهنگ محسوب مي‌شوند ترجيحا سوژه اين گزارش در اين صفحه و ذيل كليشه فرهنگي به شرح و بسط گذاشته شد. از ديگر سو اين احتمال وجود دارد كه طبق معمول طيفي خاص يالثارات را به بدبيني غليظ يا امنيتي كردن فرهنگ متهم كنند كه در پاسخ بايد گفت اين هفته‌نامه اساسا فرهنگ را موضوعي راهبردی و همراه با ملاحظا ت امنیتی امنيتي مي‌داند كه نشانه آن نيز تلاش دشمن براي خدشه دار ساختن اساس وجودي نظام جمهوري اسلامي ايران از همين زاويه است.

بخش اول

«رضا رشيدپور» كسي بود كه كار خود را با «جوك» گفتن در برنامه‌هاي صبح بخير ايران آغاز كرد. «شب شيشه‌اي»، «عبور شيشه‌اي» و «مثلث شيشه‌اي» برنامه سه‌گانه گفتگو محور رشيدپور در شبکه تهران بود كه بخش آخري پس از پخش قسمت سي و پنجم توقيف شد و بعد از آن سر‌‌وکله رشيدپور هم در تلويزيون پيدا نشد اما در عوض با همت مضاعف در شبکه‌هاي ماهواره‌اي «ايرانيان» و «تلويزيون پرسپوليس» مشغول فعاليت شد و در برنامه‌اي با نام «شب بخير شما» ضمن تشويش اذهان عمومي در موارد متعدد با دعوت از يک موزيسين، مسئله روابط دختر و پسر را به عنوان موضوع بحث برنامه با او مطرح كرد. 

اما روز شنبه ۱۶ فروردين خبري از اجراي رضا رشيدپور در شبکه نسيم در برخي رسانه‌ها منتشر و حتي به صورت پيامک ارسال شد که همان پايگاه‌هاي خبري مدعي بودند اين خبر بر اساس نوشته اين مجري در صفحه اينستاگرام شخصي‌اش تنظيم شده است. 
«رشيدپور» در اين صفحه از بازگشت خود پس از پنج سال به تلويزيون با يک برنامه گفتگو محور خبر داده بود که طبق هماهنگي‌هاي صورت گرفته، حسن روحاني رئيس‌جمهور نخستين مهمان آن با فضاي پرسش‌هاي غيرمنتظره و عجيب خواهد بود.

اين خبر به دفتر رياست جمهوري هم رسيد و با پيگيري‌هاي خبرنگاران مربوطه، مشخص شد که رئيس‌جمهور شب گذشته هيچ برنامه‌اي براي حضور در صدا و سيما و انجام مصاحبه تلويزيوني نداشته است. گرچه تيزرهاي برنامه نامبرده چند باري در شبکه نسيم روي آنتن رفت و رشيدپور که چندي‌ پيش در يک ويدئو خطاب به عزت‌الله ضرغامي انتقاداتي روانه صدا و سيما کرده بود، در اين تيزر برنامه خود را معرفي مي‌کرد، اما با رسانه‌اي شدن آن حتي مدير روابط عمومي شبکه نسيم هم اين موضوع را تکذيب کرد و گفت: چنين خبري صحت ندارد و قرار نيست آقاي رشيدپور برنامه‌اي را در اين شبکه روي آنتن ببرد. حتي خود آقاي رشيدپور در صفحه اينستاگرام خود اين خبر را تکذيب کرده است. رشيدپور در متني که روابط عمومي شبکه نسيم از آن به عنوان تکذيبيه نام برده بود، تاخير در زمان افتتاح شبکه نسيم را دليلي بر عدم پخش برنامه عنوان و اعلام کرده بود مهمانان گوناگوني به اين برنامه خواهند آمد که بيشتر از هنرمندان هستند اما رئيس‌جمهور نيز يکي از گزينه‌هاي گفتگو است. 

اين مجري پر مسئله پيش از اين در گفتگويي با ويژه‌نامه نوروزي روزنامه ايران گفته بود كه چرايي ممنوع‌التصوير بودن خود در تلويزيون را نمي‌داند اما آن را به طور کلي مرتبط با «گرد و غباري که با حوادث سياسي و اجتماعي در سال ۸۸ به وجود آمد» ذکر مي‌کند. 
اين مجري ممنوع‌التصوير در ايام انتخابات رياست جمهوري به ستاد انتخاباتي حسن روحاني پيوسته بود كه ظاهرا با واكنش رسانه ملي روبرو مي‌شود و خودش در همان مصاحبه در پاسخ به اين سؤال که چه زماني از واکنش و مخالفت صدا وسيما از پيوستنش به ستاد انتخاباتي حسن روحاني مطلع شد؟ گفته بود: «فکر مي‌کنم در مسير هوايي تهران به گرگان بوديم که نامه‌اي را يکي از مقامات به من نشان داد که در آن به صورت رسمي ذکر شده بود که برنامه‌هاي تبليغاتي دکتر روحاني اگر توسط رشيدپور اجرا شده، به دليل ممنوع‌التصويري ايشان قابل پخش نيست و زير آن پاراف شده بود که طبق قانون انتخابات چنين ايرادي پيگرد قانوني دارد و از طريق ستاد انتخابات قابل پيگيري است که من تازه آنجا متوجه نيت صداوسيما شدم». 

وي همچنين درباره واکنش روحاني به اين نامه صداوسيما نيز گفت: «من در طول کارم با تيم رسانه‌اي ايشان به خاطر ملاحظات سياسي و شخصيت ديپلماتيک دکتر روحاني فقط يک بار به ايشان نزديک شدم و گفتم که اگر حضور من در اين مجموعه مضر است و موجب اختلاف مي‌شود حاضرم داوطلبانه بروم، که دکتر روحاني با بزرگواري که داشتند، لبخندي زدند و گفتند خير تا آخر سفر با ما بياييد که من هم استقبال کردم و تا آخر کار با تيم ايشان بودم». 

اما حالا «رشيدپور» مدتي است كه بر صفحه تلويزيون پديدار شده و شبكه «نسيم» را قرق كرده است. شبكه‌اي كه برخي مي‌گويند گل برنامه‌هاي آن «كي شبيه كيه؟!» است. 

بخش دوم 

توليدات تلويزيوني، برنامه‌هاي بي‌محتوا و غير‌‌‌جذاب درحالي باعث فرصت‌گيري از نيروهاي مستعد مي‌شود که بودجه بسياري را نيز از بيت‌المال حيف و ميل مي‌كنند. ضمن اينکه توليدات بي‌محتوا و غير جذاب يک اثر سوء ديگر هم دارد و آن اينکه اين ويژگي‌ها باعث سوق دادن عده ای مخاطب به سمت شبکه‌هاي ماهواره‌اي هم مي‌شود و تلويزيون سرمايه اصلي خود را از دست مي‌دهد. بهتر است به اين شکل مطرح کنيم که اين آثار کاملا ضد فرهنگي و مخاطب‌پران هستند و تاثير سويي بر ديگر آثار تلويزيوني هم خواهد داشت. به نظر مي‌رسد «عينک آفتابي» به تهيه کنندگي، کارگرداني و اجراي «رضا رشيدپور» که اين روزها از شبکه نسيم پخش مي‌شود نمونه بارز اين دسته از آثار است،؛برنامه‌اي که بي‌محتوا، غير جذاب و همراه با لودگي و کپي‌برداري ناشيانه از آثار طنز منسوخ شده دهه ۶۰ است. 

اينکه دست اندرکاران تلويزيون به چه قيمتي حاضر شده‌اند آنتن تلويزيون را در اختيار اين لودگي منسوخ شده بگذارند، فرصت ديگري مي‌طلبد اما بايد به اين نکته توجه داشت که برنامه‌اي روي آنتن شبکه نسيم مي‌رود که نه متن قابل توجهي دارد و نه بازيگران آن مستعد آثار طنز هستند و قاعدتا با بررسي بيشتر به راحتي درمي‌يابيم که نويسندگان آيتم‌هاي اين برنامه، ظاهرا قصد کپي‌برداري از «ساعت خوش» مهران مديري را داشته‌اند. جالب اينجاست که خود رشيدپور هم از چهره مهران مديري دهه ۶۰ و ۷۰ تقليد مي‌کند. وي يک عينک آفتابي به چشم دارد و درحال سخنراني است و تکيه‌کلام‌ها و فيگورهاي مهران مديري در دهه ۶۰ و ساعت خوش را دنبال مي‌کند. 

با گذر از اين زاويه قابل تامل اما برنامه ديگري توسط رشيدپور در شبكه نسيم در حال اجراست به نام «كي شبيه كيه؟» سر و ته اين برنامه كه طي يادداشتي در شماره ۷۵۸ يالثارات نيز به آن اشاره و اعتراض شد به اين نكته اختصاص دارد كه عده‌اي زن و مرد يا دختر و پسر ادعا مي‌كنند كه شبيه فلان آدم مشهور هستند و به همين منظور تصاوير خود را براي قضاوت در اين باره به برنامه ارسال مي‌كنند. «كي شبيه كيه؟» نيز با پخش اين تصاوير يكي از آنان را كه بيش از ديگران شبيه شخص مشهور ادعا شده است برمي‌گزيند و به صورت حضوري به برنامه دعوت مي‌كند. در اين ميان چهره اشخاص از چند زاويه و به شكل كلوزآپ نمايش داده مي‌شود تا بينندگان با دقت در اجزاء صورت شخص مدعي به قضاوت درباره ادعاي او بپردازند.

اين نكته‌اي است كه در مورد مردان چندان جلب توجه نمي‌كند اما مسئله وقتي حاد مي‌شود كه نوبت به نمايش صورت زنان مدعي شباهت با فلان هنرپيشه مشهور هستند. مخاطباني كه اين برنامه را ملاحظه كرده‌اند شهادت مي‌دهند كه چه فضاحتي در اين بين به بار مي‌آيد و چطور زنانگي نواميس مردم با حركات نمايش گونه‌اي كه از سوي كارگردان به او آموزش داده شده در مقابل ديدگان ميليونها بيننده ظاهر مي‌شود. 
تهيه كننده اين گزارش تا پيش از نگارش آن، تنها به همين بعد زننده ماجرا توجه كرده بود اما وقتي يكي از مطلعين نكته كوتاه اما مهمي را درباره اين سبك از برنامه شرح داد زاويه جديد و البته هولناكي را به موضوع مورد اشاره گشود كه به نظر مي‌رسد بايد نيروهاي امنيتي روي آن تمركز ويژه‌اي داشته باشند. 

اين فرد مدعي بود كه در آمريكا نيز برنامه‌هاي مشابهي با همين عنوان ساخته مي‌شود كه هدف از آن يافتن شباهت بين افراد و هنرپيشه‌هاي هاليوود است. اما اين تنها پوششي براي كار اصلي است! چنانچه پس از مراجعه افراد مدعي و دستچين شدن شبيه‌ترين اين افراد، آنان را به دست جراحي پلاستيك مي‌سپارند تا شباهت مضاعفي به هنرپيشه‌هاي مورد نظر پيدا كنند. اما اين نه پايان كار بلكه آغاز فرايندي است كه اين افراد را وارد «تجارت سكس» خواهد كرد تا در قبال دريافت مبالغ هنگفت توسط باندهاي مافيايي به عنوان بدل فلان ستاره سينما در اختيار ثروتمندان قرار بگيرند. 

اين اظهارات باورنكردني درحالي باعث «سوت كشيدن» سر شنونده مي‌شود كه جستجوي كوتاهي در فضاي مجازي، اطلاعات كامل‌تري را در اختيار او قرار مي‌دهد. اين فرايند جستجوگر را با اطلاعات متفاوتي مواجه مي‌سازد. از جمله اينكه برنامه «كي شبيه كيه؟» در حالت عادي يك سوژه سوخته دسته چندم است كه پيش از شبكه «نسيم» و برنامه «رشيدپور» از سوي طيف گسترده‌اي از پايگاه‌هاي خبري زرد داخلي و خارجي گرفته تا شبكه اجتماعي اينستاگرام و برخي پايگاه‌هاي مشكوك رژيم صهيونيستي براي دستيابي به اهداف مورد نظر، اعم از جذب مخاطب يا جمع‌آوري وسيع اطلاعات شخصي افراد در سرتاسر جهان به آن پرداخته شده است. يكي از مشهورترين اين پايگاه‌ها «ماي هريتاژ» يا «ميراث من» نام دارد كه از «يهوديه» واقع در سرزمين‌هاي اشغالي اداره مي‌شود. 

اما بخش ديگر اطلاعات كه با دعاوي اوليه ما در اين گزارش مرتبط است، داده‌هاي گسترده‌اي از زنان بدكاره است كه به واسطه شباهت عجيب خود به يك ستاره سينما مشهور شده و اكنون خود يك ستاره در عالم پورنو محسوب مي‌شوند. درحالي اين زنان به شكل بين‌المللي فعاليت مي‌كنند كه به دليل اين ويژگي خاص (شباهت به افراد مشهور) از جايگاه ويژه‌اي برخوردار بوده و تجارت بسيار پر سودي را نيز براي دلالان فعال در اين عرصه رقم مي‌زنند. تصاوير اين افراد كه توسط پايگاه‌هاي خبري خاصي معرفي مي‌شوند در حالي در دسته‌هاي ۱۰ الي ۵۰ نفره در ديد عموم قرار دارد كه تصوير وي در كنار هنرپيشه بدل او قرار داده شده است چنانچه اين پديده با نام «ستاره‌هاي سكس همزاد افراد مشهور» معرف حضور همه فعالان در اين عرصه است. 

بخش سوم

«الي نحاس» يك دلال مشهور زن است که سال۲۰۰۷ در جشنواره فيلم «کن» به جرم اشتغال به «تجارت زنان»، دستگير شد. اما وي پيش از شهره شدن به اين شغل براي برگزاري جشن‌تولدي ۱ ميليون دلاري براي «معتصم قذافي» در سال ۲۰۰۴ در مراکش، شهرت داشت. اين دلال زنان بدكاره در جايي دستگير شده بود كه برخي ستاره‌هاي سينماي ايران حضور در آن را، به معناي دست يافتن به كعبه آمال خود مي‌دانند و رسانه‌هاي معلوم‌الحال نيز اين پديده را به عنوان نقطه آرماني توفيقات يك هنرمند سينما، به مخاطب معرفي مي‌كنند. در آخرين نمونه «ليلا حاتمي» كه براي چندمين بار مفتخر به حضور در اين جشنواره شده بود به ديده‌بوسي با «ژيل ژاكوب» رئيس اين جشنواره پرداخت كه پرونده شكايت ۵۰ خواهر دانشجو از وي هنوز در دستگاه قضايي بلاتكليف مانده است. 

با وجود اين پديده دردآور به نظر مي‌رسد بايد با گذر از آن به شرح ماجراي مربوط به گزارش اصلي پرداخت. چنانچه زماني‌که «الي نحاس» دستگير شد، پليس دفترچه تلفن او را که شامل اسامي ده‌ها نفر از پولدارترين شاهزاده‌ها و پادشاهان خاورميانه بود را ضبط کرد ولي او تاکيد کرد که تنها آنها را مي‌شناسد ولي اين مطلب هيچ ربطي به «تجارت جنسي» ندارد. به گفته پليس، برخي از «بدنام‌هاي لوکس» در قالب گروه‌هايي سازمان يافته همانند آنچه که «الي نحاس» هدايت آن را به عهده داشت فعاليت مي‌کنند که اکثر آنها از پاريس، لندن، ونزوئلا، برزيل، مراکش و روسيه آمده‌اند و برخي ديگر به صورت گروه‌هاي کوچکي هستند که به صورت مستقل فعاليت مي‌کنند.

سال ۹۲ و در خلال برگزاري جشنواره كن «الي نحاس» که سال ۲۰۰۷ در جشنواره فيلم کن به جرم تجارت زنان دستگير شده بود گفت: «مدل‌ها و برخي از بازيگران زن هاليوود در هتل‌ها و پارتي‌هاي شبانه‌اي که در کن برگزار مي‌شود خودفروشي مي‌کنند.»

اين تاجر لبناني يکي از نزديکان «معمر قذافي» بود که به جرم ترويج و گسترش فحشاء و تجارت زنان در اين جشنواره توسط پليس فرانسه دستگير و براي هميشه از جشنواره کن اخراج شده بود، البته دادگاه فرانسه او را به ۸ سال زندان نيز محکوم کرد ولي پس از ۱۱ ماه زنداني بودن به دليل کمبود مدارک لازم، آزاد شد و به سرعت به لبنان بازگشت و اکنون از ترس دستگيري توسط پليس اينترپل، نمي‌تواند از زادگاهش خارج شود. كارشناسان هنري معتقدند حضور «الي نحاس»، دارنده يک آژانس مدل‌يابي در لبنان، تا سال ۲۰۰۷ همانقدر در جشنواره عادي و متدوال بوده است که حضور ستاره‌هايي چون «براد پيت»، «آنجلينا جولي» و «شارون استون» متداول بود. 

«الي نحاس» پس از گذشت چند سال، در جريان برگزاري جشنواره ۲۰۱۳ کن، با اشاره به اين مطلب که امروزه جشنواره کن همچنان بستري براي تجارت جنسي است، گفته بود: «چرا فقط من بايد تحت تعقيب قرار بگيرم و از اين جشنواره اخراج شوم، چون از نزديکان «قذافي» و پسرش هستم، در حالي‌که مدل‌ها و حتي برخي از بازيگران زن هاليوود در هتل‌هاي کن و پارتي‌هاي شبانه‌اي که در کن برگزار مي‌شود، حضور مي‌يابند و خودفروشي مي‌کنند.»

«نحاس» ۴۸ ساله که قضاوت دستگيري و محکوميت خود را ناعادلانه مي‌دانست، در ادامه مصاحبه‌ تلفني‌اش با هاليوود ريپورتر گفته بود: «من در ميان دريايي از افراد پولداري که اين تجارت را مي‌گردانند، به طرز ناعادلانه‌اي تک افتاده‌ام، آنها به راحتي به دومين تجارت بزرگ جشنواره کن که بعد از فيلم، جنسيت است، مي‌پردازند. چرا من؟ پليس به خوبي مي‌دانست که چه چيزي در جشنواره کن در جريان است و با بي‌تفاوتي کامل چشمانشان را بستند، ولي يک‌دفعه چه شد که توجه‌شان به من جلب شد، چون من براي قذافي کار مي‌کردم.»

ادعاي «الي نحاس» موضوعي بود كه «راجر ايبرت»، منتقد آمريکايي سال ۲۰۱۰ پيش از مرگ در صفحه توييتر خود درباره آن نوشته بود: «هر ساله زناني که فرانسوي‌ها آنها را «دختران فراخوان‌شده گرانقيمت» با متوسط قيمت ساعتي ۴هزار دلار و زناني که در کنار خيابان‌ها قدم مي‌زنند با متوسط قيمت ساعتي ۵۰ تا ۷۵ دلار خود را عرضه مي‌کنند. زناني از اين دست در جشنواره کن کاملا مشخص‌اند، آنها بسيار خوش‌پوش‌اند و سيگار هم نمي‌کشند.»

درحالي روزنامه انگليسی زبان «سان» مي‌نويسد: «پيدا کردن يک زن بدنام در جشنواره کن از خريد يک پيتزا هم راحت‌تر است» كه يکي از زنان بدنام محلي با نام مستعار «ديزي» نيز در مصاحبه با نشريه سينمايي «هاليوود ريپورتر» گفته بود: «ما همه منتظر فرا رسيدن ايام جشنواره کن هستيم. اين يک رقابت بزرگ است چون دختران بسياري زيادي آنجا هستند ولي خوب به هر حال ما محلي‌ها نسبت به بقيه يک امتياز داريم و آن آشنايي با نگهبان و متصدي هتل است.»

نگهبان يکي از هتل‌هاي کن درباره اين ادعا مي‌گويد: «زنان بدنام اهل کن، به نگهبان و متصدي هتل‌هاي مجلل اين شهر رشوه مي‌دهند و در عوض نگهبان‌ها گاهي اوقات مطالبه‌کنندگان را به سمت آنها هدايت مي‌کنند، در طول ده روز برگزاري جشنواره به طور تقريبي هر روز ۱۰۰ تا ۲۰۰ زن بدنام به هتل وارد و يا از آن خارج مي‌شوند.»

«الي نحاس» نيز در ادامه مصاحبه تلفني‌اش با «هاليوود ريپورتر» و در تكميل اين فرايند گفته بود: «پول خيلي از آنچه که مردم تصور مي‌کنند، قدرتمندتر است. زيباترين دختران به هتل‌هاي مجلل و گران‌قيمتي که شيوخ عرب در آنجا مستقرند برده مي‌شوند. اين دختران مي‌توانند تا شبي۴۰ هزار دلار درآمد کسب کنند. عرب‌ها با سخاوت‌ترين انسان‌هاي روي زمين‌اند، اگر از شما خوششان بيايد، حاضرند پول بسيار زيادي را به شما پرداخت کنند. در جشنواره کن، آنها پول‌ها را در دسته‌هاي ۱۰ هزار يورويي با خود حمل مي‌کنند، براي آنها اين پول‌ها هيچ ارزشي ندارد و مثل يک مشت کاغذپاره است. آنها دوست ندارند دسته‌هاي پول را بشمارند و حتي بدون آنکه لحظه‌اي بينديشند، پول‌ها را به دست دختران مي‌دهند، من آن سيستم را به خوبي مي‌شناسم.»

«نحاس» در گفتگوي تلفني‌اش با «هاليوود ريپورتر» بر اين نکته نيز تاکيد کرده بود كه: «من تنها ترتيب برگزاري پارتي‌ها را مي‌دادم، ديگر نمي‌دانم که بين‌ آنها چه اتفاقي مي‌افتاد، من هيچ سهمي در آن نداشتم، آنها ممکن بود که تنها با يکديگر گفتگو کنند و سرگرم باشند. تازه اگر هم من کاري کرده‌ باشم، مانند من آدم‌هاي زيادي درطول جشنواره در کن وجود داشتند. ‌هر سال در طول جشنواره ۳۰ تا ۴۰ قايق تفريحي در ساحل وجود دارد که هر کدام از آنها متعلق به فردي بسيار ثروتمند است که در هرکدام از اين قايق‌ها حدود ۱۰ دختر که اغلب مدل هستند به صورت برهنه يا نيمه برهنه وجود دارد. در کنار اين دختران زيبا انواع مشروبات الکلي و مواد مخدر نيز براي افراد مهياست، اين دختران در قايق‌ها دائما در ترددند و شما گاهي مي‌توانيد از بيرون آنها را ببينيد. همه اين دختران در پايان شب منتظر پاکت‌هاي دستمزدهايشان هستند، اين همان چيزي است که براي ۶۰ سال در جشنواره کن در جريان بوده است.»

يکي از ستارگان سينما نيز در مصاحبه با «هاليوود ريپورتر» درباره اين ادعا گفته بود: «زناني که در طول جشنواره در سواحل کن در قايق‌هاي تفريحي مستقر مي‌شوند، «دختران قايق‌هاي تفريحي» نام دارند و ميان فاحشه‌هاي حرفه‌اي و بازيگران درجه ۲ و ۳ هاليوود و مدل‌هايي که در ازاي سکس پول دريافت مي‌کنند، تفاوت چنداني نيست. به طور آشکار حضور بازيگران هاليوود در اين تجارت بيش از تنها چند اسم است.»

جمع‌بندي و سؤالات: 

۱- اينكه چرا يك مجري بدسابقه كه به قول خودش به دليل «غبارآلود بودن فضا در فتنه» ممنوع‌التصوير شده بوده و نيز پس از آن سابقه مشعشعي در فعاليت در شبكه‌هاي ماهواره‌اي داشته اينچنين بدون ضابطه به فعاليت در سيماي جمهوري اسلامي ايران بازمي‌گردد، سؤالي است كه آقاي ضرغامي پيش از پايان تتمه دوران رياست بر سازمان صدا و سيما بايد به آن پاسخ بگويد. 

۲- رئيس سازمان صدا و سيما همچنين بايد به شكل جزئي به اين سؤال در كنار سؤالات ديگري كه حجم آن مثنوي۷۰ من است پاسخ گويد كه چرا بودجه بيت‌المال را در اختيار رشيدپور قرار داده تا به واسطه آن به توليد برنامه بي‌محتوا و پوچي بپردازد كه بهره آن براي خلق‌الله هيچ و ضامن آبروبري از نظام جمهوري اسلامي ايران در عرصه بين‌المللي است. 

۳- اما سخن سوم با نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي است كه به نظر مي‌رسد بايد اين گزارش ۳ بخشی را جدي گرفته و به بررسي ابعاد و زواياي آن بپردازند و به پاسخ اين سؤال دست يابند كه آيا ارتباطي بين اجراي يك برنامه حساب شده از سوي باندهاي مافيايي تجارت زنان بدكاره و باز توليد يك برنامه دست چندم در رسانه ملي با سوژه مشابه وجود دارد؟ كما اينكه در يك مورد مشابه، چندي پيش اين هفته‌نامه، با يك دست واسطه از برخي دستگيرشدگان به جرم پخش فيلم رقاصي در فضاي مجازي شنيده بود كه آنان به واسطه دعوت يك رقاص ايراني معروف، و همجنس‌باز مقيم آمريكا، براي شركت در مسابقات رقاصي به كشورهاي همسايه مي‌رفتند و پس از دست‌چين شدن با وعده كسب مقام در مسابقه، آنها را وارد تجارت سكس كرده و به نقاط ديگر منتقل مي‌كردند. 

۴- از آنجا كه يالثارات، پيش‌تر، از نارضايتي آقای‌‌رئيسي (رئيس هيئت نظارت) از عملكرد صدا و سيما و برنامه مورد اشاره در اين گزارش اطلاع حاصل كرده، سؤال سوم از همين هيئت و بر اين مبناست كه حتي به فرض ابطال همه فرضيات فوق و اعلام بي‌محلي آن، چطور به رسانه ملي اجازه داده مي‌شود با ترغيب افرادي كه در اثر نا آگاهي، تشابه به فلان فرد مشهور را يك فيض مي‌دانند، به توليد برنامه‌اي بپردازد كه فارغ از سوق دادن مردم به امور پوچي از اين دست، تنها ما حصل آن نمايش غيرشرعي نواميس مردم از سيماي ام‌القراي جهان اسلام باشد؟ 

۵- در ۳۵ سالگي انقلاب اسلامي آنچه مشروح شد بخشي از سرونوشت سازماني است كه قرار بود يك «دانشگاه بزرگ» باشد. حال و روز بلندگوي تنها دولت استقرار يافته از انقلاب اسلامي درحالي مايه خجالت است كه با استناد به آرشيو مواضع موجود از رهبران جمهوري اسلامي، رضایت چندانی از عملكرد اين سازمان در سطح عالي مسئولان نظام وجود نداشته است. 

۶- رئیس رسانه ملی واپسين روزهاي دوره مديريت خود را درحالي طي مي‌كند كه سازمان متبوعش را به رياست بعدي تحويل خواهد داد. سازماني كه به نظر مي‌رسد يا بايد فكري براي اداره سليم آن كرد يا به تعطيلي موقت آن تا زمان تجديد ساختار رضايت داد.


منبع:هفته‌نامه یالثارات الحسین(ع)


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد